متن زیبا
چیزهایی تو این دنیا هست که نمیتونی هیچکاریشون کنی.
مثلا چی؟
مثلا پوسیدگی دندون. یه روز یهو درد میگیره. هیچکی -هرقدر هم که تلاش کنه دلداریت بده- نمیتونه دردش رو تسکین بده. باعث میشه از دست خودت عصبانی شی. بعد، تا به خودت میآی میبینی از دست بقیه عصبانیای، چون اونها از دست خودشون عصبانی نیستن. میبینی چهجوری زیاد میشه؟
گفتم: یهجورایی، ولی باز از یه کم دورتر بهش فکر کن. همهی ما با شرایط یکسان به دنیا میآیم؛ انگاری همهمون با هم سوار یه هواپیمای خرابیم. البته، بعضیهامون خوششانسترن. بعضی ضعیفن و بعضیا قوی. بعضیا پولدار و بعضیا فقیر. اما هیچکی سوپرمن نیست، از این نظر همه ضعیفیم. اگه چیزی داشته باشیم، میترسیم از دستش بدیم؛ اگه هیچی نداشته باشیم نگران اینیم که همیشه همینطوری بمونیم. همهمون یه جوریم. هرچی زودتر این رو بفهمی، میتونی تلاش کنی خودت رو قویتر کنی، اگه شده یه ذره. اشکالی نداره اگه بهش تظاهر کنی. درسته؟ هیچ آدم واقعا قویای در کار نیست. فقط آدمهایی هستن که ادای قویها رو درمیآرن.
..................................................................................
بعضی وقتها ضربانِ قلبِ انسان کُند میشود. دقیقا همان اوقاتی که انسان قلبش به سختی میشکند، قلبش دچار تردید میگردد که بایستد یا به تپش خود ادامه دهد. قلب مانند چشمی از الماس است. وقتی یکبار خراش بردارد، برای همیشه با همان خراش به تماشای دنیا خواهد پرداخت.
....................................................................................................
نوشته های اختصاصی
بهش این روزها بیشتر از هر روز دیگه ای فکر میکنم، به اینکه واسه کسی که میره سخت تره، یا واسه کسی که میمونه، به اینکه اونی که دست تکون میده و میره سوار میشه و میره بیشتر در دلش رو غصه ها بازه، یا اونی که خداحافظی میکنه و بر میگرده سر زندگی روتینش. کدومشون بیشتر عذاب میکشه. کسی تنها گذاشته نمیشه وقتی که کسی که میره تنها میشه. فعل ها تغییری نمیکنه، اون کسی که چمدون بسته، میگه رفتم؛ اون کسی که میمونه میگه رفت.
آدما وقتی قلبشونو یه جا میذارن، نمیتونن به جای دیگه ای برگردن، نمیتونن واسه جایی که بهش تعلق ندارن فعل برگشتن استفاده کنن، نمیتونن وقتی که آخرین بوسه ی خداحافظی رو میکنن بگن خب دیگه من دارم بر میگردم، برگشتن فقط متعلق به جاییه که توش خوشحالی، امنی، امیدواری. واسه همینه که آدما فقط میرن، کوله بارشونو میندازن رو دوششون رو میرن. اونی که میره فقط میره به امید اینکه زود تر به اونی که میمونه برگرده. واسه هر دوشون به یه مقدار سخته، به یه مقدار درد داره، به یه مقدار توی هم میرن و زندگی براشون بی رنگ میشه، به یه مقدار از هم رفتنشون غم داره و اونقدر ادامه داره، تا بازم، دوباره بهم برگردن.
منبع: https://rebsona.ir/%D9%85%D8%AA%D9%86-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7/